حسابداری

به یاد آرزوهایی که میمیرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد

حسابداری

به یاد آرزوهایی که میمیرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد

کنترل‌های داخلی محصولی عالی ولی بدون خریدار

* گارو هوانسیان فر

بخش اول

در نظر دارم که در مورد کل کنترل‌های داخلی مقاله‌های مختلفی بنویسم و شرح دهم که کنترل‌های داخلی چیست و اهمیت آن‌ها در هر سازمان و واحدی چقدر زیاد است.

ولی قبل از اینکه به مقاله اصلی کنترل‌های داخلی بپردازم، در چند مقاله به مثال‌هایی از سوء‌استفاده‌هایی که از عدم وجود کنترل‌های داخلی در عمل به وجود آمده، اشاره می‌کنم.. سعی می‌کنم که این مقالات را با مثال‌های ساده شروع کنم تا به مثال‌های پیشرفته برسیم. توجه داشته باشید که مثال‌های ساده هم می‌توانند درس‌های بزرگی به افراد بدهند و تجربه‌های‌ گرا‌‌نبهایی شوند برای کارهای آینده. هیچ مطلبی را در حسابرسی ساده نپندارید زیرا همین مطالب کوچک و ساده ممکن است شما (حسابرس) را روزی در تله‌ بزرگی بیندازد. آگاهی از بسیاری از موارد، حتی آنهایی که به نظر شما ممکن است ساده و پیش پا افتاده باشد، در حسابرسی بسیار مفید و ضروری می‌باشد.

یکی از دوستانم که نزد یک دکتر روانپزشک می‌رفت تعریف می‌کرد که هر بار که نزد آن روانپزشک می‌رفت، مدتی نزد روانپزشک صحبت و مشاوره می‌کرد و از اطاق او خارج می‌شد. منشی دکتر سپس وارد اطاق دکتر می‌شد تا مبلغ حق ویزیت را بپرسد. همانطور که مطلع هستید، اکثر روانپزشک‌ها یا دکترهای اعصاب و روان، حق ویزیت ثابتی ندارند و حق ویزیت آنها بر اساس زمانی که روی یک بیمار یا مراجعه‌کننده صرف می‌کنند، تعیین می‌شود. منشی دکتر مبلغ حق ویزیت را از دکتر می‌پرسید و از اطاق او خارج می‌شد و مبلغ حق ویزیت را به بیمار یا مراجعه‌کننده اعلام می‌کرد و آن‌را از او دریافت می‌نمود. روش کار همیشه همین‌طور بود تا اینکه او یک‌بار متوجه شد که حق ویزیت آن بار خیلی بالاتر از دفعات قبل شده است. ایشان می‌گفت که حق ویزیت را پرداخت کردم و اعتراضی هم نکردم. دفعه بعد که به همان روانپزشک مراجعه کردم، به ایشان عرض کردم که آیا حق ویزیت را افزایش داده‌اید؟ ایشان گفتند خیر. به دکتر عرض کردم پس دفعه قبل چطور حق ویزیت بنده خیلی‌گران شد؟ دکتر گفت که نباید‌گران شده باشد. دکتر مطلب را پیگیری کرد و بعد از بررسی‌های متعدد متوجه شد که مبلغی که او به منشی می‌گفت، منشی مبلغ اضافی به بیمار یا مراجعه‌کننده اعلام می‌کرد و ما‌به‌التفاوت مبلغ اعلام شده توسط دکتر و مبلغی که منشی از بیمار دریافت می‌کرد، در جیب مبارک منشی می‌رفت!!!! البته این موضوع فقط به آن منشی به‌خصوص بر می‌گردد و امیدوارم که سایر منشی‌ها از مطرح شدن این موضوع دلگیر نشوند.

بنابراین متوجه می‌شوید که به علت عدم وجود کنترل‌های داخلی، منشی آن دکتر سوء‌استفاده می‌کرد و دکتر متوجه شد که آن منشی این کار را از مدت‌ها قبل انجام می‌داده و علاوه بر دریافت مبلغ اضافی از بیماران و مراجعه‌کنندگان، ضرر هنگفتی به آن دکتر وارد کرده بود و آن هم این بود که بیماران می‌دیدند حق ویزیت دکتر بسیار بالا است، دیگر به او مراجعه نمی‌کردند و بدین ترتیب دکتر بیماران زیادی را از دست داده بود. بنابراین در اینجا که یک واحد بسیار کوچکی بود و فقط یک دکتر و یک منشی وجود داشتند، به علت عدم وجود کنترل‌های داخلی مناسب، سوء استفاده مالی صورت می‌گرفت. برای چنین دکتری پیشنهاد می‌کنم که برای اینکه چنین کاری دوباره انجام نشود، اولا آن منشی را در اسرع وقت و بدون هیچ‌گونه تذکر قبلی، اخراج کند. ثانیا می‌باید برای منشی‌های بعدی حتما گواهی کار معتبر از محل‌هایی که قبلا کار کرده، اخذ کند و در صورت امکان، ضامن و ضمانت کافی از آنها بخواهد. در قدم بعدی هم باید فورا دفترچه‌ای چاپ کند که دارای شماره سریال چاپی و همچنین ته سوش باشد و در متن برگه‌های دفترچه، چنین جمله‌ای نوشته شده باشد:

لطفا مبلغ...................... ریال (به عدد)...................................... ریال (به حروف) از آقای/خانم...................... به شماره پرونده ........................... بابت کل مبلغ حق ویزیت و مشاوره دریافت شود.

کلیه صفحات دفترچه‌های مذکور باید با مهر نظام پزشکی دکتر ممهور و پاراف‌گردد. دکتر باید این برگه‌ها را پرکرده و در ته سوش آن‌ها هم مشخصات فوق را درج نماید و اصل برگه را به بیمار یا مراجعه‌کننده تقدیم کند تا مبلغ قید شده در برگه را به منشی پرداخت کند. بدین ترتیب، منشی دکتر نمی‌تواند مبلغ اضافی از بیماران اخذ کند. البته لازم به ذکر است که چاپ فرم‌ها باید توسط خود دکتر انجام شود و فرم‌ها نزد او نگهداری‌گردد و هر چند وقت یکبار، طرح و رنگ آن را عوض کند. منشی دکتر نباید در این امر کوچک‌ترین نقشی داشته باشد. مثال ساده فوق نشان می‌دهد که حتی در کوچک‌ترین واحدها، وجود کنترل‌های داخلی بسیار ضروری است. باید گفت که از لحاظ کنترل‌های داخلی، اطمینان هیچ نقشی را بازی نمی‌کند. هر قدر هم بین افراد اطمینان وجود داشته باشد، لزوم کنترل‌های داخلی امری ضروری و غیر قابل اجتناب است. در مقاله‌های بعدی، مثال‌های دیگری را از سوءاستفاده‌ها در اثر عدم وجود کنترل‌های داخلی مناسب، مطرح خواهم نمود. البته توجه داشته باشید که وجود کنترل‌های داخلی، تنها جهت جلوگیری از سوء استفاده‌ها نیست. در این مورد در مقاله‌ای مفصل، درباره فواید وجود و ایجاد کنترل‌های داخلی مناسب بحث خواهم نمود. در خاتمه مقاله باید عرض کنم که موسسات حسابرسی معتبر بهترین کسانی هستند که می‌توانند سیستم‌های کنترل‌های داخلی در هر سازمانی، اعم از کوچک، متوسط یا بزرگ ایجاد نمایند. به مدیران شرکت‌ها، سازمان‌ها و غیره پیشنهاد می‌کنم که از این خدمات موسسات حسابرسی معتبر استفاده کنند. به مدیران محترم شرکت‌ها، سازمان‌ها و... اطمینان کامل می‌دهم که از این عمل بهره فراوان خواهند برد. یکی از دوستانم که به عنوان یک مشاور به یک تشکیلاتی رفته بود، با ایجاد کنترل‌های داخلی مناسب، در ظرف مدت چند ماه، سود ناخالص آن تشکیلات را از 7‌درصد به 20‌درصد رساند. موسسات حسابرسی معتبر می‌توانند خدمات مفید بی‌شماری را به کل جامعه ما بدهند که نوع این خدمات را در یک مقاله جداگانه به طور مفصل به عرض خوانندگان عزیز می‌رسانم. ان‌شاءا...

*حسابدار رسمی – عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان

حق‌الزحمه آماتوری حسابداران رسمی حرفه‌ای

مهرداد بختیاری *
با وجود مطالبی که تاکنون از منظرهای مختلف پیرامون حق‌الزحمه حسابرسی توسط اساتید و حسابرسان صاحب نام ارائه شده است؛ این نوشتار ناشی از احساس مسوولیت نگارنده نسبت به ارزش‌های حسابرسی و حسابرسان، فراتر از جبهه‌گیری‌های بخش خصوصی و دولتی به تحریر درآمده است.

ارزش‌هایی که هر حسابرس حرفه‌ای نسبت به آن مسوولیت پاسخگویی دارد. اسکار وایلد در سال 1892 بیان می‌کند انسان‌های بداندیش قیمت همه چیز را می‌دانند ولی ارزش هیچ چیز را نمی‌دانند.
این جمله‌ای است که داموداران نیز در کتاب غنی خود درباره روش‌های ارزشیابی نقل می‌کند. حق‌الزحمه حسابرسی در ایران به شهرآوردی بین موسسه‌ها تبدیل شده است، شهرآوردی بدون برنده به بهای باختن همه حسابداران رسمی و حتی صاحبکاران.
با برخورداری از موهبت‌های دموکراسی اطلاعاتی به‌وجود آمده و اجرای عملی نوبرانه برخی مفاهیم حاکمیت شرکتی، برای نمونه وقتی می‌توانیم حق‌الزحمه حسابرسی صندوق‌های سرمایه‌گذاری را مشاهده و مقایسه کنیم، این سئوال در ذهن متبادر می‌شود که آیا در ایران همه حسابداران رسمی حرفه‌ای می‌اندیشند؟ آیا تفکر حرفه‌ای موجب رفتار غیرحرفه‌ای می‌شود؟ آیا تنها از لحاظ تئوری منطبق با آخرین استانداردهای حسابداری و حسابرسی کشورهای پیشرفته هستیم؟
آیا باز هم می‌توان افکار و عملکرد خود را پشت الفاظ مخفی کرد؟ فدراسیون بین‌المللی حسابداران در آخرین تجدید نظر انجام شده در آیین رفتار حرفه‌ای بیان می‌کند...
از شورای عالی تا شرکاء و دیگرانی که در تعیین حق‌الزحمه نقش دارند، مسوول هستند. مسوولیت نسبت به خود، کارکنان و خانواده خود، به هزاران سهامدار و اشخاصی که مستقیم و غیرمستقیم متاثر از فعالیت‌های شرکت‌ها و سازمان‌ها هستند؛ نسبت به باورهای اشخاص آرمانی که در راه نرفته، حسابدار رسمی بودن را برای تحقق سایر اهداف متعالی خود ترسیم می‌کنند.
برای داشتن همان ارزش و منزلتی که حسابداران خبره در بسیاری از کشورهای پیشرفته دارند و نمود ارزش‌های حسابرسی باید ابتدا به خود و همکاران جامعه حسابداران رسمی احترام گذاشت. با تفکر حرفه‌ای هیچ شریکی حتی با هدف افزایش سهم از بازار حاضر به پذیرش کار به بهای لطمه و آسیب زدن به خود در بلندمدت نخواهد بود؛ خودی که بخشی جدایی‌ناپذیر از جامعه حسابداران رسمی است و ضعف و قوت اعضای آن هم‌افزایی منفی و مثبت جامعه را به همراه دارد؛ چرا که نرخ‌های پایین، واکنش کاهش ارزش و منزلت کار حرفه‌ای را از سوی جامعه بیرونی به همراه دارد و از پیامدهای منفی آن به مصداق، یکی زیبایی منظره را می‌بیند یکی کثیفی پنجره، نادیده گرفتن ارزش‌آفرینی‌های حسابرسی و به جای آن معطوف شدن به فاقد ارزش افزوده بودن خدمات حسابرسی و تلقی شدن آن به عنوان هزینه تحمیلی از سوی برخی افراد است.
«اگر نرخ‌های حق‌الزحمه بسیار پایین باشد، ایفای خدمات حرفه‌ای طبق استانداردها بسیار دشوار خواهد بود و در نتیجه اولویت دادن به منافع شخصی ریسک نقض تعهدات حرفه‌ای حسابداران رسمی را به همراه خواهد داشت.»
* موسسه حسابرسی دش و همکاران (حسابداران رسمی)

تصمیم پذیرش صاحبکار

علی‌اصغر عرب‌احمدی
حسابرسان دسته‌ای از افراد هستند که مردم با اتکا به نظر آنها در مورد وضعیت مالی و نتایج عملیات واحدهای تجاری، تصمیم به سرمایه‌گذاری می‌گیرند.

از این رو، حسابرسان بیشتر از سایرین در معرض شکایات افراد زیان دیده قرار می‌گیرند. از سوی دیگر با افزایش احتمال طرح دعاوی حقوقی علیه مدیران و سایر افراد و گروه‌های حرفه ای فعال در عرصه امور مالی واحدهای اقتصادی، انتظار می‌رود که تقاضای بیمه (Insurance Demand) برای حسابرسی نیز افزایش پیدا کند.
طبق فرضیه بیمه(Insurance Hypothesis) که یکی از مبانی منطقی پشتوانه تقاضا برای خدمات حسابرسی است، طلبکاران، اعتبار دهندگان و مدیران شرکت‌هایی که در حال توقف یا ورشکستگی هستند، در جست‌وجوی عاملی به‌عنوان سپر بلا هستند تا به محض اشتباه حسابرس، همه تقصیر را بر گردن وی بیندازند و زیانی را که به آنها وارد شده، از وی طلب کنند.
از طرفی، حسابرسان مسوولیت عمومی خود را در یک محیط حقوقی مملو از ابهام انجام می‌دهند. تقاضاهای جامعه، ابهامات قانون و پیشرفت فن‌آوری اطلاعات و ارتباطات، تغییر فرایند گواهی(شهادت دهی) را ممکن ساخته است. از طرف دیگر، با افزایش روز افزون موسسات حسابرسی، رقابت بین موسسات برای جذب صاحبکار تشدید خواهد شد. در پاسخ به این تغییرات رخداده در حرفه، موسسات حسابرسی باید ریسک‌های موجود در هر کار حسابرسی را شناسایی و کنترل کنند. موسسات حسابرسی می‌توانند ریسک موجود در انجام هر کار حسابرسی را به‌وسیله به‌کارگیری رویه‌های موثر پذیرش و استمرار فعالیت با صاحبکار، آموزش مداوم، نظارت و تردید حرفه‌ای، به‌کارگیری آیین رفتار حرفه‌ای و عدم پذیرش کارهایی که واجد شرایط انجام دادن آنها نیستند، مدیریت کنند. بررسی‌های به عمل آمده نشان می‌دهد که شرکت‌ها نسبت به تصمیمات مربوط به انتخاب حسابرس خویش حساس هستند، درنتیجه حسابرس نیز که در سمت دیگر این معادله است، باید آگاهانه صاحبکار متقاضی را پذیرش کند.
اولین مرحله در پذیرش صاحبکار، ارزیابی ریسک‌های موجود است. تحقیقات موجود نشان می‌دهند که حسابرسان در زمینه تصمیمات پذیرش صاحبکار با سه نوع ریسک مواجه هستند؛ ریسک کسب و کار صاحبکار (Client Business Risk)،ریسک حسابرسی (Audit Risk)، و ریسک کسب‌وکار حسابرس (Auditor Business Risk).
ریسک کسب‌وکار صاحبکار را می‌توان به عنوان ریسک ناشی از وخیم تر شدن شرایط اقتصادی نامساعد یک صاحبکار در کوتاه‌مدت یا بلندمدت بیان کرد که معیارهای آن شامل سودآوری، وضعیت تجاری (در بازار و نسبت به رقبا)، توانایی مالی، قدرت نقدینگی و غیره است. طبق تحقیقات صورت گرفته، تاثیر ریسک کسب‌وکار صاحبکار در ایجاد دعاوی حقوقی قابل ملاحظه نیست؛ چرا که ریسک مالی توسط چند شاخص نمایان می‌شود. ضمنا، موسسات حسابرسی می‌توانند با انتشار یک اظهار نظر حاوی بند تداوم فعالیت در مورد رویدادهای قریب‌الوقوعی که وضعیت مالی را به مخاطره می‌اندازند، خود را در برابر ریسک‌های ناشی از منبع ابهام بیمه کنند. همچنین هزینه مورد انتظار دعاوی حقوقی علیه موسسه حسابرسی در مورد صاحبکاران ورشکسته نسبتا پایین‌تر از هزینه دعاوی حقوقی ناشی از تقلب‌های مالی است.
ریسک حسابرسی عبارت است از: ریسکی که حسابرس ممکن است نادانسته نظر خود را نسبت به صورت‌های مالی حاوی تحریف با اهمیت تعدیل نکنند. با مطرح کردن ریسک حسابرسی توسط انجمن حسابداران رسمی آمریکا در اوایل دهه 1983 که در آن از حسابرسان خواسته شده بود حسابرسی را طوری برنامه ریزی کنند که اطمینان معقول و منطقی از کشف اشتباهات، تخلفات و تحریف با اهمیت در صورت‌های مالی حاصل شود، مدل ریسک حسابرسی در ادبیات حرفه حسابرسی مورد استقبال قرار گرفت. مدل ریسک ارائه شده حاصلضرب سه عامل ریسک ذاتی، ریسک کنترل و ریسک کشف است. با توجه به استانداردهای حرفه‌ای و تحقیقات پیشین، برای ارزیابی ریسک حسابرسی در هنگام پذیرش صاحبکار باید معیارهای زیر را مدنظر قرارداد: ماهیت صنعت، ارتباط گذشته حسابرس و صاحبکار، میزان قضاوت مورد نیاز جهت ارزشیابی حساب‌های مهم، نگرش مدیریت نسبت به کنترل‌های داخلی، وضعیت حاکمیت شرکتی در شرکت صاحبکار و وضعیت مالکیت، اداره کنندگان و استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی واحد مورد رسیدگی.
ریسک کسب‌وکار حسابرس عبارت است از: ریسک تحمل زیان توسط موسسه حسابرسی در نتیجه انجام کار حسابرسی. به عنوان مثال، دعاوی حقوقی احتمالی، از دست دادن اعتبار و شهرت یا فزونی هزینه‌های کار بر حق‌الزحمه آن، برخی از نمونه‌های ریسک کسب و کار حسابرس است. برای ارزیابی ریسک کسب و کار حسابرس، باید معیارهای ذیل را مدنظر قرار داد: وضعیت صاحبکار در بورس اوراق بهادار، تجربه حسابرس در صنعت صاحبکار، فرصت‌های ارائه خدمات اضافی، رتبه موسسه حسابرسی در میان سایر
موسسات حسابرسی.
برخورد حرفه‌ای با تصمیم پذیرش صاحبکار ممکن است به واسطه فشارهای متضاد بین حرفه‌ای‌گری (Professionalism) و سوداگری (Commercialism) متفاوت باشد. با توجه به سیاست‌های کلی هر موسسه حسابرسی در مورد پذیرش صاحبکار، برخی از آنها از پذیرش ریسک بیشتر و در نتیجه ریسکی‌تر شدن پرتفوی صاحبکاران خود پرهیز می‌کنند و برخی دیگر با مدیریت ریسک مناسب برای کسب منافع بیشتر، ریسک اضافی را تقبل می‌کنند. حرفه‌ای‌گری و سوداگری از جمله تنگناهای حرفه‌ای حسابرسان در پذیرش صاحبکار است. برای مثال، حسابرس ممکن است تصمیم به پذیرش صاحبکار احتمالی بگیرد، زیرا کار حسابرسی و سایر خدمات جانبی احتمالی ممکن است برای موسسه در میان مدت بسیار سودآور باشد (بر اساس سوداگری)، اما این پذیرش ممکن است عاقبت منجر به لکه دارشدن شهرت حرفه ای و استقلال حسابرس شود (براساس حرفه‌ای‌گری). مدیریت ریسک موثر پرتفوی موسسات حسابرسی در محیط کسب‌وکار پیچیده و پویای کنونی به‌منظور موفقیت مالی بلند مدت موسسات حسابرسی و بطور کلی برای منافع عمومی مهم و حیاتی است.
در پایان باید گفت که به‌رغم نبود تقارن اطلاعاتی (Information Asymmetry) بین حسابرس و صاحبکار (صاحبکار، اطلاعات بیشتر و عمیق‌تری در رابطه با عملیات و وضعیت مالی واحد مورد حسابرسی دارد) که مشکل گزینش نادرست (Adverse Selection) یعنی پذیرش صاحبکار نامطلوب را پیش خواهد آورد، حسابرس باید پیش از ایجاد هرگونه رابطه با صاحبکار احتمالی کلیه جوانب کار حسابرسی را مورد ارزیابی قرار دهد، زیرا صاحبکار متقاضی که موسسه حسابرسی آنها را خواهد پذیرفت، سرانجام ترکیب صاحبکاران موجود در پرتفوی موسسه را تشکیل خواهند داد و بر روی کیفیت کار و سودآوری موسسه حسابرسی موثرند.
*حسابدار رسمی – کارشناس ارشد حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی