حسابداری

به یاد آرزوهایی که میمیرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد

حسابداری

به یاد آرزوهایی که میمیرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد

سود و زیان زندگی در سروده‌های حافظ

سید حسن مرتضوی کیاسری*
اگر چه این روزها همه رسانه‌ها رنگ حافظ به خود گرفته‌اند، اما شاید برای بخش بورس یک روزنامه اقتصادی، این رنگ و بو با نشان پرسش همراه باشد؛ هر چند برای همه روشن است، گستردگی زبان و اندیشه حافظ به اندازه‌ای است که برای هیچ کس یا گروه، گفتنی کم ندارد. در کلاف روزمرگی، دیرگاهی بود که سراغ دیوان پر رازش نرفته بودم. هنگام نزدیک شدن به آن، ترسی آشنا مرا در خود گرفت.

شاید یادگار گذشته‌های دوری است که خواندن نمی‌دانستیم و مینیاتورهای میان دیوان، ما را دزدانه به سوی آن می‌کشید؛ اما از روی جایگاه ارزشمندی که برای پدرداشت، از دست زدن به آن بازداشته می‌شدیم. شاید هم می‌ترسیدم برای آنان که با«سود و زیان» و «بدهکار و بستانکار» سر و کار دارند، چیزی نیابم که این پاره از سروده‌های حافظ به یادم آمد: «به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی» از دم مسیحایی او یاری جستم و دیوان را برداشتم. پاره سوم از غزلی که حافظ برایم گشود این بود: «عاشقان زمره ارباب امانت باشند»... آغاز خوبی بود.
از ژرفای دل برای حسابداران و حسابرسان که خوانندگان ویژه این بخش هستند، آرزو کردم در میان چشمداشت‌های فلان و بهمان و کج‌دار و مریزهای فراوان، در نگهداری امانت بزرگی که به دستشان است، سربلند و پیروز باشند ... بله، همان گونه که سعدی جهان دیده، می‌کوشد با نگاه جامعه شناسانه، ویژگی‌های یک ابر شهر را بازگو کند، گویا حافظ گوشه نشین، با نگاه روشنفکرانه در پی یک ابر انسان است و می‌خواهد تکلیف انسان را با خودش آشکار کند.
«سود و زیان زندگی» از آموزه‌های کلیدی در سروده‌های حافظ است که بارها در دیوانش به آن پرداخته شده است: «سود و زیان و مایه خواهد شدن ز دست / از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد» و در جای دیگر: «نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان / گر شما را نه بس این سود و زیان، ما را بس»هم چنین: «حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست/ باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست/... / نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی/ پیش رندان، رقم سود و زیان این همه نیست.» یا: «در این بازار اگر سودی ست با درویش خرسند است/ خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی»... رضایت هم از دیگر مفاهیم کلیدی دیوان است که برخی، برداشت‌هایی جبر انگارانه از آن دارند؛ اما حافظ به این برداشت‌ها تاخته و می‌گوید: «چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد/ من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک» حافظ گوشه‌نشین گویا جام جهان نما در دست، راه خرسندی را می‌نمایاند: «چو قسمت ازلی بی‌حضور ما کردند/ گر اندکی نه به وفق رضاست، خرده مگیر» و «آن چه او ریخت به پیمانه ما، نوشیدیم/ اگر از خمر بهشت است و گر از باده مست»... آن چه از دریای اندیشه حافظ چشیدیم، هم به قدر تشنگی هم نبوده است، اما آسمان فرهنگ ما پر است از ستاره‌هایی که در شب کویر، راه را نشان می‌دهند. از فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ گرفته تا نیمای بزرگ، که آرش وار مرزهای سرایش پارسی را گسترش داده است؛ همه و همه گنجینه‌هایی پر ارج به یادگار گذاشته‌اند که بی‌گمان در کلاف بدهکار و بستانکار و روزمرگی‌های سود و زیان، به داد ما خواهند رسید. «ای دوست، به پرسیدن حافظ قدمی نه/ زان پیش که گویند که از دار فنا رفت»
* کارشناس رسمی دادگستری
bed_bes@yahoo.com

آزمایشات یا رسیدگی‌های کلی ۲

گارو هوانسیان فر
بخش پایانی
از شرکت مورد رسیدگی خواستم که از چند محل از زمین‌های زیر کشت که خود ما معین کردیم، نمونه خاک برداشته شود و تحت کنترل ما به یک آزمایشگاهی که دوستم معرفی کرده بود تحویل دادیم تا میزان کود مصرف شده در آن نمونه‌های خاک را تعیین کند.

رقم اعلام شده آزمایشگاه برای کود شیمیایی مصرفی در یک هکتار زمین با رقم اعلام شده شرکت نیز تفاوت بسیار داشت. در نهایت مشخص شد که مقدار زیادی از کود شیمیایی خریداری شده به فروش رفته بود، ولی در دفاتر حسابداری شرکت انعکاس نداشت. لازم به توضیح است که در این مورد، فاکتورهای خرید معتبر موجود بود!!
در رابطه با آزمایشات و رسیدگی‌های کلی، بهتر است که به مواردی توجه کرد که مسوولان واحدهای مورد رسیدگی به آنها کمتر توجه می‌کنند و احتمالا حساب ساز‌ها به آن موارد اهمیت نمی‌دهند. موارد بسیار جزئی و ناملموس می‌تواند حسابرس را به واقعیت‌های مهم هدایت کند. برای مثال، مواد جزئی که در تولیدات بکار برده می‌شود و احیانا مقدار مصرف آنها بسیار کم است، می‌تواند میزان کل تولید محصولات را تعیین نماید.
در هر حال، در هر وضعیتی باید مواردی را پیدا کرد که بتوان از روی آن موارد، با انجام آزمایشات و رسیدگی‌های کلی، به نتایج مطلوب رسید. به دنبال مواردی باشید که ممکن است در تولید محصولات بسیار بی‌اهمیت و غیر‌قابل توجه باشد، ولی حتما در تولید محصولات ضروری هستند.
البته ممکن است که در یک صنعت، از عوامل مختلف و نه فقط یک عامل، برای انجام آزمایشات و رسیدگی‌های کلی استفاده نمود و هر قدر تعداد این عوامل بیشتر باشد، اطمینان بیشتری حاصل می‌گردد. البته نه صد در صد. به هیچ وجه به نتیجه صد در صد نمی‌توان رسید، ولی می‌توان تا حد معقول و قابل‌قبول، نتایج به‌دست آمده را پذیرفت.
نتیجه کلی از این مقاله این است که در حسابرسی صرفا به اسناد و مدارک و ضمائم و امضاها و ... اتکا ننمایید. ممکن است همه این موارد احتمالا ساخته شده باشد؛ بنابراین علاوه بر انجام رسیدگی‌های معمول طبق برنامه‌های رسیدگی، خوب دقت کنید که از چه راه یا راه‌های غیر‌مستقیم که به فکر بسیاری نمی‌رسد و فقط می‌تواند به فکر یک حسابرس واقعی برسد (بنابراین باید حسابرس واقعی باشید!!)، می‌توانید به صحت یا معقول و قابل‌قبول بودن اعداد، ارقام، آمارها و ... پی ببرید.
ارزش اثبات ارقام از این روش‌های کلی و روش‌هایی که به احتمال بسیار به فکر کسی در بعضی از شرکت‌ها نمی‌رسد، هزاران بار از تهیه کار برگ‌های کلیشه‌ای که تهیه می‌شود و در آن برای مثال درج می‌گردد که سرفصل حساب‌ها درست است، امضاها کامل است، رسید انبار دارد، فاکتور معتبر دارد، ضمائم با مهر «سند صادر شد» یا «باطل شد»، «ممهور شده» و امثالهم بیشتر است و حتی می‌توان گفت که غیر‌قابل مقایسه می‌باشد.
صحبت آخر: همیشه سعی کنید در صورت امکان، از راه‌های غیر‌مستقیم و غیر‌معمول (البته برای واحدهای مورد رسیدگی)، به نتایج مورد نظر خود در رسیدگی‌ها برسید. سعی کنید که در اکثر موارد از همان راه و مسیری که قسمت مالی یا سایر قسمت‌های مرتبط در واحد مورد رسیدگی طی کرده‌اند، نروید. همیشه سعی کنید که از راه‌های جنبی و غیر‌مستقیم و حتی راه معکوس عمل شده توسط واحد مورد رسیدگی، رسیدگی‌های خود را انجام دهید. یکی از خصوصیات حسابرس واقعی همین است. سایر خصوصیات حسابرس واقعی را هم در مقاله مربوطه به طور مفصل شرح خواهم داد.

آزمایشات یا رسیدگی‌های کلی

ارو هوانسیان فر *
بخش اول
آزمایشات یا رسیدگی‌های کلی (Overall tests) از مواردی است که در همه حسابرسی‌ها دارای اهمیت بسیار است. با انجام رسیدگی‌های کلی، می‌توان به نتایج بسیار مطلوب دست یافت که با رسیدگی صد درصد اسناد و مدارک (!!!) نمی‌توان به آن نتایج رسید.

برای کسانی که احتمالا با این اصطلاح آشنایی ندارند باید بگویم که از راه‌های کلی و مختلف و با انجام آزمایشات کلی، پی به صحت یا معقول بودن حساب‌ها می‌بریم و انجام چنین کاری در صنایعی که امکان انجام چنین رسیدگی‌هایی وجود دارد، بسیار ضروری و وزنه آن در بعضی موارد بیش از وزنه بسیاری از سایر رسیدگی‌هایی است که یک حسابرس انجام می‌دهد و نتیجه آن در بعضی یا اکثر مواقع، بسیار سودمند است. برای روشن شدن مطلب، به چند مثال از آزمایشات یا رسیدگی‌های کلی می‌پردازیم:
1 - برای مثال، شرکتی که اتومبیل تولید می‌کند، می‌توان تعداد اتومبیل‌های تولید شده آن را طی یک سال‌مالی یا یک دوره مالی از این طریق بدست آورد که هر اتومبیلی نیاز به یک موتور، یک باطری، پنج لاستیک (البته نه در مورد تریلر هجده چرخ)، تعداد معینی چراغ، احتمالا یک رادیو ضبط و وسایلی از این قبیل دارد؛ بنابراین از روی مصرف تعداد این وسایل و با در نظر گرفتن ضایعات عادی طبق عرف آن شرکت و همچنین در نظر گرفتن موجودی کالای در جریان ساخت اول و آخر دوره و سایر موارد مرتبط، به تعداد اتومبیل‌هایی که باید در طی یک سال‌مالی تولید می‌شد، پی برد. البته مواردی از قبیل ظرفیت تولید و غیره را نیز باید مد نظر داشت.
2 - شرکتی که حوله تولید می‌کند، هم می‌توان از روی مقدار نخ یا مواد مصرفی در تولید حوله، به میزان تولید آن پی برد و یکی از عوامل مهم در تعیین میزان تولید حوله هم می تواند تعداد بندهای حوله (بندهایی که حوله از آن آویزان می‌شود) مصرف شده باشد. این مورد ممکن است زیاد مورد توجه شرکت‌های تولید‌کننده حوله نباشد، ولی میزان مصرف آن (با در نظر گرفتن ضایعات عادی) و سایر عوامل مرتبط، می‌تواند میزان تولید حوله را در طی یک سال‌مالی در یک شرکت حوله‌سازی تعیین نماید.
3 - میزان برق یا آب یا گاز مصرفی در بعضی صنایع که نیازهای اصلی در تولید محصولات آنها هستند، می‌تواند برای آزمایش‌ها و رسیدگی‌های کلی بسیار مطلوب باشند. برای مثال، اگر ماده اصلی محصول تولیدی یک شرکتی آب است؛ بنابراین مصرف آب (متر مکعب آب) می‌تواند راهنمای بسیار خوبی برای تعیین میزان تولید محصول آن شرکت واقع گردد.
4 - مقدار مصرف بر چسب‌هایی که روی جعبه‌های محصولات تولیدی می‌چسبانند، می‌تواند عامل خوبی برای تعیین تعداد جعبه‌های مصرف شده و در نتیجه میزان یا تعداد تولید محصولات باشد. البته در تمام موارد، به ضایعات عادی عرف صنعت و سایر موارد مرتبط باید توجه خاص نمود.
5 - در یک شرکت تولیدی مواد غذایی، برای تولید هر کیلو از محصولی، به مقدار کم و محدودی نمک نیاز بود. در رسیدگی‌های خود دریافتیم که برای تولید هر کیلو از محصول آن شرکت، نیم کیلو نمک مصرف شده بود!! (حتی برای تولید خیارشور هم اینقدر نمک نیاز نیست). این خود یک سر نخی برای پی بردن به حساب‌سازی به عمل آمده در آن شرکت بود. لازم به ذکر است که این شرکت در تولید نمک (البته نمک پنجاه درصد ناخالص) هم فعالیت نداشت.
6 - در شرکت‌هایی که گچ، سیمان، آهک و... به صورت کیسه‌ای می‌فروشند، میزان کیسه‌های مصرف شده می‌تواند عامل بسیار خوبی برای تعیین میزان تولید این محصولات باشد.
7 - مبالغ کمیسیون فروش پرداختی به فروشندگان، می‌تواند میزان فروش شرکت را تا حد بسیار بالایی مشخص کند.
8 - در ماه‌هایی که واحد مورد رسیدگی تولید کم نشان می‌دهد، میزان اضافه کاری یا چند شیفت کار کردن آن واحد‌ها را بررسی کنید. اگر تولید خیلی کم شده، چه نیازی به اضافه کاری و شیفت‌های اضافی بوده است؟ عکس این موضوع نیز صادق است. اگر میزان اضافه کاری و شیفت‌ها افزایش یافته؛ بنابراین تولید بالا بوده و گزارش‌های تولید باید این مورد را منعکس سازند.
9 - افزایش موجودی انبارها طبق دفاتر و خرید مواد اولیه در زمانی که حساب‌ها نشان می‌دهد که تا سقف انبار مواد اولیه موجود است، خود نشان دهنده حسابسازی است.
10 -در صنایعی که تولیدات خود را در ظروفی که از دیگران خریداری می‌نمایند پر می‌کنند، میزان مصرف ظروف با توجه به میزان خرید ظروف، موجودی اول و آخر دوره آن و همچنین با در نظر گرفتن ضایعات عادی در حین تولید یا سایر مراحل، می‌تواند عامل بسیار خوب برای تشخیص میزان تولید در طی یک دوره یا سال‌مالی باشد.
11 - سال‌ها قبل یک شرکت کشاورزی را حسابرسی می‌کردم. شرکت در سطح وسیعی زمین‌های تحت کشت داشت. میزان کود مصرفی در زمین‌های مذکور به نظرم زیاد آمد. البته تخصص کشاورزی ندارم ولی از یکی از دوستانم که مهندس کشاورزی بود، مطلب را سوال کردم که در اینقدر هکتار زمین برای کشت محصول آلفا، چه میزان کود شیمیایی باید مصرف شود. ایشان چند شرط گذاشتند و نهایتا گفتند که حدود ..... کیلو باید کود شیمیایی مصرف شود. رقم اعلام شده ایشان با مقدار کود شیمیایی مصرفی از طرف شرکت، تفاوت بسیار زیاد داشت.
*حسابدار رسمی – عضو پیوسته انجمن
حسابداران خبره مدیریت انگلستان
ادامه دارد

کنترل‌های داخلی محصولی عالی ولی بدون خریدار(4)

گارو هوانسیان فر*
به تازگی با مدیرعامل شرکتی که تخصص او در رشته مهندسی بود صحبت می‌کردم. از او پرسیدم که چرا در بعضی شرکت‌ها در مقابل ایجاد کنترل‌های داخلی مقاومت می‌شود؟

وی با اینکه از رشته حسابداری و حسابرسی و ... آگاهی کامل نداشت، به سرعت پاسخ داد که ایجاد کنترل‌های داخلی مانع از سوء استفاده بعضی از افراد می‌شود؛ بنابراین متوجه شدم که سایر قشرها (منظور غیر ‌از حسابرسان) از خوبی‌ها و معایب کنترل‌های داخلی آگاهی دارند.
حال به چند ضعف در کنترل‌های داخلی اشاره می‌کنم که عمومیت کلی در شرکت‌ها دارند و مسوولان بیشتر این شرکت‌ها فکر می‌کنند که روش صحیح، همان روشی است که آنها و دیگر شرکت‌ها عمل می‌کنند:
1 - اولین مورد در رابطه با صندوق شرکت‌ها است. در بعضی از شرکت‌ها فکر می‌کنند که اصولا صندوق باید تحت نظر حسابداری باشد. باید بگویم که این امر کاملا غلط بوده و قسمت مالی نباید به هیچ وجه با وجوه نقد سر و کار داشته باشد. قسمت مالی این وظیفه را دارد که اطلاعات مختلف را از قسمت‌های مختلف در یک شرکت دریافت دارد و آنها را به زبان حسابداری درآورد و پردازش کند و در نهایت، گزارشات مفید تهیه و در اختیار مدیران و سایر قسمت‌های استفاده‌کننده قرار دهد. وجوه نقد باید کاملا مستقل از قسمت مالی باشد. اصولا صندوق چیز شیرینی است و محتویات آن شیرین تر از عسل. در بعضی از شرکت‌ها حسابدارها اصرار دارند که صندوق حتما در دست آنها باشد! راستی چرا؟ چه جاذبه‌ای در صندوق نهفته است؟ از بعضی از افراد شنیده‌ام که در اختیار داشتن صندوق، قدرت برای آنها ایجاد می‌‌کند!
در یک میهمانی از شخصی شنیدم که از موقعی که تنخواه (صندوق) در اختیار او قرار گرفته، وضعش خیلی خوب شده است!
2 - در بعضی از شرکت‌ها مشاهده می‌کنم که چک‌ها توسط قسمت مالی صادر و مهر می‌شود و سپس برای امضا، به صاحبان امضا مجاز ارائه می‌شود. صدور چک‌ها جزو وظایف قسمت مالی نیست، تحت هیچ عنوان. صدور چک‌ها باید توسط یک قسمت مستقل از قسمت مالی (خزانه داری) صورت پذیرد و به منظور امضاء و مهر، به صاحبان امضاء مجاز تسلیم شود. مهر شرکت نیز باید در اختیار یکی از صاحبان امضا مجاز باشد.
3 - در بعضی از شرکت‌ها مشاهده کرده‌ام که قسمت فروش، وجه فروش‌ها را نیز دریافت می‌دارد. قسمت فروش فقط باید فروش کند. دریافت وجه فروش‌ها باید یا توسط صندوقدار (خزانه داری) یا توسط واریز وجوه به حساب جاری شرکت نزد بانک‌ها صورت گیرد که روش دوم توصیه می‌شود.
4 - در بعضی از شرکت‌ها مشاهده کرده‌ام حسابرس داخلی (البته نه حسابرس داخلی به معنی واقعی) زیردست مدیر امور مالی انجام وظیفه می‌کند. چنین شرکت‌هایی فکر نکنند که حسابرس داخلی یا قسمت حسابرسی داخلی دارند. این افراد در واقع یک کنترل سطحی روی اسناد حسابداری صادره انجام می‌دهند که به هیچ وجه با تعریف حسابرسی داخلی شباهتی ندارد. این شرکت‌ها در واقع، عنوان اشتباهی را برای این کار انتخاب کرده‌اند.
5 - در بعضی از شرکت‌های تولیدی مشاهده کرده‌ام که اجناس تولیدی معیوب، بدون هیچ گونه تاییدی، به انبار ضایعات ارسال می‌شود و در آنجا هم هیچ گونه کنترلی روی تعداد یا مقدار اجناس ضایعاتی وجود ندارد. اینگونه ضایعات هم به صورت فله و با انجام مزایده‌های آنچنانی یا حتی بدون مزایده به فروش می‌رسد. در شرکتی مشاهده کردم که اجناس کاملا سالم به انبار ضایعات ارسال می‌شد و اشخاص معین و به‌خصوصی این ضایعات (کالای سالم) را به قیمت بسیار پایین خریداری می‌کردند. بقیه داستان را خودتان حدس بزنید.
6 - در بعضی از شرکت‌ها مشاهده کرده‌ام که روی اشانتیون‌ها یا هدایایی که به خرده فروشان توسط ماموران فروش داده می‌شود، هیچ گونه کنترلی وجود ندارد. به هیچ وجه مشخص نیست که چه مقدار از این نوع کالاها به‌دست خرده فروشان می‌رسد و چه مقدار از آنها توسط ماموران فروش برای خود به فروش می‌رسد.
7 - در بعضی از شرکت‌ها شاهد بوده‌ام که تخفیفات اعطایی به خریداران با تصمیم ماموران فروش است و هیچ گونه دستورالعملی در این رابطه وجود ندارد. حال چه مقدار تخفیف واقعا به خریداران داده می‌شود، کسی جز فروشندگان از آنها اطلاعی ندارند!
8 - از یکی از دوستان حسابرس شنیدم که در شرکتی اجناس به صورت کلی و بدون برش آنها (ریز کردن اجناس)، به مشتریان جزء فروخته می‌شد. خود مشتریان باید آن اجناس را در محل کار خود برش می‌دادند تا قابل‌فروش باشد. مامور فروش آن شرکت برای برش این اجناس با دستگاه‌های مدرن و خوب خود از مشتریان مبالغی دریافت می‌کرد که این درآمدها به هیچ وجه در جایی در شرکت منعکس نمی‌شد.
بله، ایجاد کنترل‌های داخلی مطلوب در هر واحدی، هرقدر هم که کوچک باشد، امری ضروری است. نکته‌ای که مدتی است توجه مرا جلب کرده این است که حتی بقالی‌های کوچک، کنترل‌های داخلی در حد خودشان ایجاد کرده‌اند. به محض ورود به بقالی‌ها و فروشگاه‌های حتی بسیار کوچک، تابلویی مشاهده می‌کنیم به این مضمون: «این واحد مجهز به دوربین مدار بسته است»؛ بنابراین واحد‌های متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ به امر «کنترل‌های داخلی» توجه خاص کنند. کنترل‌های داخلی شرکت‌ها باید توسط موسسات حسابرسی معتبر و وارد به موضوع کنترل‌های داخلی به طور کامل و جزء‌به‌جزء بررسی و کلیه نقاط ضعف آنها مشخص و پیشنهادات سازنده جهت بهبود کنترل‌های داخلی به مدیران شرکت‌ها ارائه شود تا از دارایی‌های شرکت‌ها حفاظت کامل به عمل آید و در نهایت، صورت‌های مالی که آن شرکت‌ها تهیه می‌کنند، قابل‌اتکا باشد.
* حسابدار رسمی – عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان

کنترل‌های داخلی محصولی عالی ولی بدون خریدار

* گارو هوانسیان فر

بخش اول

در نظر دارم که در مورد کل کنترل‌های داخلی مقاله‌های مختلفی بنویسم و شرح دهم که کنترل‌های داخلی چیست و اهمیت آن‌ها در هر سازمان و واحدی چقدر زیاد است.

ولی قبل از اینکه به مقاله اصلی کنترل‌های داخلی بپردازم، در چند مقاله به مثال‌هایی از سوء‌استفاده‌هایی که از عدم وجود کنترل‌های داخلی در عمل به وجود آمده، اشاره می‌کنم.. سعی می‌کنم که این مقالات را با مثال‌های ساده شروع کنم تا به مثال‌های پیشرفته برسیم. توجه داشته باشید که مثال‌های ساده هم می‌توانند درس‌های بزرگی به افراد بدهند و تجربه‌های‌ گرا‌‌نبهایی شوند برای کارهای آینده. هیچ مطلبی را در حسابرسی ساده نپندارید زیرا همین مطالب کوچک و ساده ممکن است شما (حسابرس) را روزی در تله‌ بزرگی بیندازد. آگاهی از بسیاری از موارد، حتی آنهایی که به نظر شما ممکن است ساده و پیش پا افتاده باشد، در حسابرسی بسیار مفید و ضروری می‌باشد.

یکی از دوستانم که نزد یک دکتر روانپزشک می‌رفت تعریف می‌کرد که هر بار که نزد آن روانپزشک می‌رفت، مدتی نزد روانپزشک صحبت و مشاوره می‌کرد و از اطاق او خارج می‌شد. منشی دکتر سپس وارد اطاق دکتر می‌شد تا مبلغ حق ویزیت را بپرسد. همانطور که مطلع هستید، اکثر روانپزشک‌ها یا دکترهای اعصاب و روان، حق ویزیت ثابتی ندارند و حق ویزیت آنها بر اساس زمانی که روی یک بیمار یا مراجعه‌کننده صرف می‌کنند، تعیین می‌شود. منشی دکتر مبلغ حق ویزیت را از دکتر می‌پرسید و از اطاق او خارج می‌شد و مبلغ حق ویزیت را به بیمار یا مراجعه‌کننده اعلام می‌کرد و آن‌را از او دریافت می‌نمود. روش کار همیشه همین‌طور بود تا اینکه او یک‌بار متوجه شد که حق ویزیت آن بار خیلی بالاتر از دفعات قبل شده است. ایشان می‌گفت که حق ویزیت را پرداخت کردم و اعتراضی هم نکردم. دفعه بعد که به همان روانپزشک مراجعه کردم، به ایشان عرض کردم که آیا حق ویزیت را افزایش داده‌اید؟ ایشان گفتند خیر. به دکتر عرض کردم پس دفعه قبل چطور حق ویزیت بنده خیلی‌گران شد؟ دکتر گفت که نباید‌گران شده باشد. دکتر مطلب را پیگیری کرد و بعد از بررسی‌های متعدد متوجه شد که مبلغی که او به منشی می‌گفت، منشی مبلغ اضافی به بیمار یا مراجعه‌کننده اعلام می‌کرد و ما‌به‌التفاوت مبلغ اعلام شده توسط دکتر و مبلغی که منشی از بیمار دریافت می‌کرد، در جیب مبارک منشی می‌رفت!!!! البته این موضوع فقط به آن منشی به‌خصوص بر می‌گردد و امیدوارم که سایر منشی‌ها از مطرح شدن این موضوع دلگیر نشوند.

بنابراین متوجه می‌شوید که به علت عدم وجود کنترل‌های داخلی، منشی آن دکتر سوء‌استفاده می‌کرد و دکتر متوجه شد که آن منشی این کار را از مدت‌ها قبل انجام می‌داده و علاوه بر دریافت مبلغ اضافی از بیماران و مراجعه‌کنندگان، ضرر هنگفتی به آن دکتر وارد کرده بود و آن هم این بود که بیماران می‌دیدند حق ویزیت دکتر بسیار بالا است، دیگر به او مراجعه نمی‌کردند و بدین ترتیب دکتر بیماران زیادی را از دست داده بود. بنابراین در اینجا که یک واحد بسیار کوچکی بود و فقط یک دکتر و یک منشی وجود داشتند، به علت عدم وجود کنترل‌های داخلی مناسب، سوء استفاده مالی صورت می‌گرفت. برای چنین دکتری پیشنهاد می‌کنم که برای اینکه چنین کاری دوباره انجام نشود، اولا آن منشی را در اسرع وقت و بدون هیچ‌گونه تذکر قبلی، اخراج کند. ثانیا می‌باید برای منشی‌های بعدی حتما گواهی کار معتبر از محل‌هایی که قبلا کار کرده، اخذ کند و در صورت امکان، ضامن و ضمانت کافی از آنها بخواهد. در قدم بعدی هم باید فورا دفترچه‌ای چاپ کند که دارای شماره سریال چاپی و همچنین ته سوش باشد و در متن برگه‌های دفترچه، چنین جمله‌ای نوشته شده باشد:

لطفا مبلغ...................... ریال (به عدد)...................................... ریال (به حروف) از آقای/خانم...................... به شماره پرونده ........................... بابت کل مبلغ حق ویزیت و مشاوره دریافت شود.

کلیه صفحات دفترچه‌های مذکور باید با مهر نظام پزشکی دکتر ممهور و پاراف‌گردد. دکتر باید این برگه‌ها را پرکرده و در ته سوش آن‌ها هم مشخصات فوق را درج نماید و اصل برگه را به بیمار یا مراجعه‌کننده تقدیم کند تا مبلغ قید شده در برگه را به منشی پرداخت کند. بدین ترتیب، منشی دکتر نمی‌تواند مبلغ اضافی از بیماران اخذ کند. البته لازم به ذکر است که چاپ فرم‌ها باید توسط خود دکتر انجام شود و فرم‌ها نزد او نگهداری‌گردد و هر چند وقت یکبار، طرح و رنگ آن را عوض کند. منشی دکتر نباید در این امر کوچک‌ترین نقشی داشته باشد. مثال ساده فوق نشان می‌دهد که حتی در کوچک‌ترین واحدها، وجود کنترل‌های داخلی بسیار ضروری است. باید گفت که از لحاظ کنترل‌های داخلی، اطمینان هیچ نقشی را بازی نمی‌کند. هر قدر هم بین افراد اطمینان وجود داشته باشد، لزوم کنترل‌های داخلی امری ضروری و غیر قابل اجتناب است. در مقاله‌های بعدی، مثال‌های دیگری را از سوءاستفاده‌ها در اثر عدم وجود کنترل‌های داخلی مناسب، مطرح خواهم نمود. البته توجه داشته باشید که وجود کنترل‌های داخلی، تنها جهت جلوگیری از سوء استفاده‌ها نیست. در این مورد در مقاله‌ای مفصل، درباره فواید وجود و ایجاد کنترل‌های داخلی مناسب بحث خواهم نمود. در خاتمه مقاله باید عرض کنم که موسسات حسابرسی معتبر بهترین کسانی هستند که می‌توانند سیستم‌های کنترل‌های داخلی در هر سازمانی، اعم از کوچک، متوسط یا بزرگ ایجاد نمایند. به مدیران شرکت‌ها، سازمان‌ها و غیره پیشنهاد می‌کنم که از این خدمات موسسات حسابرسی معتبر استفاده کنند. به مدیران محترم شرکت‌ها، سازمان‌ها و... اطمینان کامل می‌دهم که از این عمل بهره فراوان خواهند برد. یکی از دوستانم که به عنوان یک مشاور به یک تشکیلاتی رفته بود، با ایجاد کنترل‌های داخلی مناسب، در ظرف مدت چند ماه، سود ناخالص آن تشکیلات را از 7‌درصد به 20‌درصد رساند. موسسات حسابرسی معتبر می‌توانند خدمات مفید بی‌شماری را به کل جامعه ما بدهند که نوع این خدمات را در یک مقاله جداگانه به طور مفصل به عرض خوانندگان عزیز می‌رسانم. ان‌شاءا...

*حسابدار رسمی – عضو پیوسته انجمن حسابداران خبره مدیریت انگلستان