آیا به دنبال بهبود و بهینهسازی فایلهای اکسل خود هستید؟ ما اینجاییم تا به شما در طراحی، بهینهسازی و رفع مشکلات فایلهای اکسل کمک کنیم! با ارائه خدمات تخصصی در زمینه اکسل، ما به شما کمک میکنیم تا بهرهوری و کارایی خود را افزایش دهید.
طراحی حرفهای فایلهای اکسل: طراحی صفحات گسترده اکسل با استفاده از بهترین روشها و تکنیکها.
بهینهسازی و بهبود فایلها: بهینهسازی فایلهای موجود برای افزایش سرعت و کارایی.
رفع مشکلات و خطاها: تشخیص و برطرف نمودن مشکلات و خطاهای فایلهای اکسل شما.
پشتیبانی و آموزش: ارائه پشتیبانی و آموزش برای استفاده بهینه از فایلهای اکسل.
خودکارسازی فرآیندها: ایجاد ماکروها و فرمولهای پیشرفته برای خودکارسازی وظایف تکراری.
افزایش بهرهوری: با بهینهسازی و طراحی مجدد فایلهای اکسل، زمان و هزینههای مرتبط با پردازش دادهها را کاهش دهید.
کاهش خطاها: با تشخیص و رفع مشکلات موجود در فایلهای اکسل، دقت و صحت اطلاعات خود را افزایش دهید.
پشتیبانی مداوم: تیم متخصص ما همواره در کنار شماست تا به سوالات و نیازهای شما پاسخ دهد.
طراحی داشبوردهای مدیریتی
ایجاد و بهینهسازی جداول و نمودارها
تنظیم و اصلاح فرمولها و ماکروها
رفع خطاها و مشکلات پیچیده
آموزش و مشاوره در استفاده از اکسل
برای اطلاعات بیشتر و مشاوره رایگان، با ما تماس بگیرید:
تلفن: [09357505050]
ایمیل: [ehssan1091@gmail.com]
جوزف
جیمنز، مدیر عامل شرکت دارویی نووارتیس، پس از پایان مهلت در اختیار داشتن
حق انحصار داروی مهم تولیدی این شرکت، روشهای جدیدی برای رشد شرکت پیدا
کرد
![]() |
به مدت بیش از یک دهه، قرص ضد فشار خون «دیووان» پرفروشترین محصول شرکت
دارویی نووارتیس بوده است. دانشمندان این شرکت سالهای زیادی صرف تحقیق
برای تولید این دارو کردهاند و آن را روی هزاران بیمار در تستهای بالینی
آزمایش کردهاند. روی هم رفته، نووارتیس بیش از یک میلیارد دلار خرج کرد و
امتیاز انحصار تولید آن را به مدت 14 سال به دست گرفت. وقتی من در سال 2007
به نووارتیس پیوستم، کل بخش داروسازی شرکت درآمدی حدود 24 میلیارد دلار
داشت که قرص دیووان 5 میلیارد دلار آن را تامین میکرد.
اما این شرکت
چالش بزرگی را پیش روی خود داشت: در پاییز 2011 مدت حق انحصار تولید دارو
در اروپا به پایان میرسید و یک سال بعد نیز امتیاز انحصار در آمریکا لغو
میشد. در ماههای پایانی، تقریبا ده شرکت در سراسر جهان تولید انواع مشابه
این دارو را آغاز کردند و به محض پایان مدت انحصار، این قرصها با قیمتی
کمتر به داروخانهها سرازیر شدند.
برای نووارتیس، این اتفاق به معنی
کاهش درآمد سالانه حدود 4 میلیارد دلار بود که در صنعت دارو آن را «پرتگاه
امتیاز انحصاری» مینامیم.
وقتی با من تماس گرفته شد که به نووارتیس
بروم، 20 سال بود که در یک شرکت بستهبندی کالاهای مصرفی کار میکردم. بعد
از تماس، تحقیقات اولیه در مورد شرکت نووارتیس را در اینترنت شروع کردم و
خیلی زود پی بردم که مهمترین چالش شرکت چیست.
پرتگاه امتیاز انحصاری
یکی از بزرگترین موضوعاتی است که صنعت ما با آن روبهرو است. برای نشان
دادن عمق این بحث، باید گفت که موسسه IMS Health که اطلاعات پزشکی و
بهداشتی ارائه میدهد، پیشبینی کرده تا سال 2016 لغو امتیاز انحصار منجر
به ضرر 106 میلیارد دلاری برندهای دارویی نسبت به پنج سال قبل از آن خواهد
شد که بیشترین بار این ضرر در سالهای 2012 و 2013 است. در حال حاضر، بیشتر
شرکتهای داروسازی با این چالش مواجه شدهاند و هیچ وقت الگوی خوبی برای
نجات یک شرکت دارویی از این مسیر وجود نداشته است. تنها شش ماه پس از این
که من مدیر عامل بخش دارویی نووارتیس شدم، تصمیم گرفتم با تیم خود کار کنم
تا تحولی در این زمینه در این شرکت به وجود آورم.
خداحافظی با حق انحصار
من
کار خود را در نووارتیس به عنوان رییس بخش سلامت مصرف کننده شروع کردم که
مسوولیت کسبوکار داروهایی مانند اکسردین و ترافلو را که فروش آن به نسخه
احتیاج نداشت، بر عهده داشتم. چیزهای زیادی وجود داشت که باید یاد می
گرفتم. رشته تحصیلی من در دانشگاه استنفورد اقتصاد بود و هیچ زمینه پزشکی و
دارویی نداشتم. داروهای بدون نسخه، با کسب و کار کالاهای مصرفی بسته بندی
شده که قبلا در آن کار کرده بودم شباهتهایی داشت، چون برای پر کردن قفسه
های داروخانه ها از این داروها، مثل یک کالای معمولی با دیگر محصولات
برندگذاری شده رقابت میکنید. اما در اکتبر 2007، دانیل واسلا، مدیر عامل
وقت نووارتیس با من تماس گرفت و گفت که هیاتمدیره شرکت قصد ایجاد تغییری
را دارد و می خواهد جای رییس بخش داروسازی شرکت را با من عوض کند تا
ایدههای تازه برای مسائلی که با آن روبه رو بودیم وارد آن بخش شود. در آن
زمان، دو داروی نووارتیس از طرف آژانس غذایی و دارویی دولت رد شده بود و
هیاتمدیره به این نتیجه رسیده بود که بهتر است فردی را که تجربهای در این
صنعت ندارد بهکار بگیرند. در این مکالمه من به واسلا توضیح دادم که در
این زمینه اطلاعات علمی و تخصص پزشکی ندارم. اما او تاکید کرد دانشمندان و
پزشکان برجستهای در آن بخش حضور دارند که به من کمک خواهند کرد و او به
دنبال فردی است که نگاه تازهای به تغییرات دنیای خارجی داشته باشد و مشخص
کند چطور میتوان موقعیت بخش داروسازی شرکت را برای موفقیت در سالهای آتی
تغییر داد.
با این حال، من احتیاج داشتم اطلاعاتم را در این حوزه
افزایش دهم. بنابراین به یکی از کارمندان نووارتیس که زمینه علمی بیولوژی
داشت و در برقراری ارتباطات شفاف در مورد موضوعات پیچیده خوب عمل میکرد
رجوع کردم. روزهایی از ساعت 7 تا 8 صبح را تعیین کردم تا آن فرد به دفتر من
مراجعه کند و در مورد هر دارویی که در پورتفولیوی شرکت وجود داشت با
جزئیات آن صحبت میکردیم. همچنین در مورد بیولوژی بیماریهایی که داروهای
ما برای درمان آنها تولید میشد صحبت میکردیم. مکانیزم عملکرد داروهای
مختلف را مورد بررسی قرار دادیم؛ اینکه چگونه و چرا تولید شدهاند. این
ملاقاتها به مدت یک سال ادامه داشت. من اطلاعات کاملی از این علم به دست
آوردم، اما هنوز این مزیت را داشتم که در محیطی محرمانه سوالاتم را بپرسم.
باید توجه دانشمندان شرکت را جلب میکردم و در نهایت مجبور بودم محصولات
تولیدی شرکت را بشناسم تا با کمک آنها بتوانیم تصمیمات کلیدی بگیریم.
این
مساله در صنعت دارو بسیار مهم است، زیرا رویکردی که نسبت به تحقیق و توسعه
وجود دارد، منحصر به فرد است. برای وارد کردن یک داروی جدید به بازار 10
سال زمان و حداقل 1 میلیارد دلار سرمایه لازم است. این چرخه طولانی،
تصمیمگیری در داخل سازمان را به تاخیر میاندازد. بیشتر این تصمیمگیران
پزشکان و دانشمندانی هستند که همواره به دنبال دادههای بهتر و بیشتر
هستند. نووارتیس حدود 70 درصد داروها را در خود شرکت تولید میکند و حدود
30 درصد داروها از شرکتهای دیگر مجوز دارد. وقتی یک محصول مجوز گرفته در
آزمایشهای بالینی نتیجه خوبی ندارد، تصمیم گیری در مورد آن می تواند وسوسه
انگیز باشد، زیرا متوقف کردن تولید، تلاشهایی را که هنگام انعقاد قرارداد
انجام شده، زیر سوال میبرد. به عنوان مثال، یکی از مواد ترکیبی که مجوز
آن را دریافت کرده بودیم در فاز دوم آزمایشها با مشکل مواجه شد. ما فکر
کردیم که میتوانیم این مشکل را برطرف کنیم و کار روی آن را ادامه دادیم.
با بررسی این موقعیت، از دانشمندان گروه پرسیدم «اگر علم را کنار بگذاریم،
احتمال اینکه این دارو به بازار برسد، چقدر است؟» آنها برآورد کردند که
احتمال آن بسیار کم است و بنابراین من تصمیم گرفتم تولید آن را متوقف کنیم و
دور 100 میلیون دلار سود آن را خط بکشیم. با این کار تلاش کردم این پیام
را به کارمندانم برسانم که اگر میترسید به اشتباهتان اعتراف کنید، در صنعت
داروسازی موفق نخواهید بود، چون در علم همه چیز آن طور که شما انتظار
دارید، پیش نمیرود.
سه روش برای احیای رشد
بعد از اینکه ریاست
بخش داروسازی شرکت را به عهده گرفتم، جلسهای با اعضای تیم ارشد برگزار
کردم. در این جلسه به آنها گفتم «برنامه های خودتان را برای مقابله با
پرتگاه انحصار داروی دیووان ارائه کنید.» لیستی حاوی 100 پروژه به من تحویل
داده شد. در میان این پروژه ها ایده های خوب زیادی وجود داشت، از تولید
یک محصول جدید گرفته تا کسب امتیازهای جدید. به هر حال، واضح بود که باید
اولویتبندی میکردیم و در چند برنامه کوچک که بیشترین احتمال جایگزین کردن
درآمد دیووان را داشت، سرمایهگذاری میکردیم. در ابتدا این لیست را به 25
ایده خلاصه کردیم. سپس به توجیهات اعضای تیم در مورد پروژههایشان گوش
دادیم و لیست را به 10 ایده برتر رساندیم و در نهایت با مذاکره در مورد
گزینههای موجود بر 3 ایده اصلی متمرکز شدیم.
ابتدا باید تولید یک گروه
از داروهای تومورشناسی را که داروی آفینیتور جزو آنها بود تسریع میکردیم.
دانشمندانی که درگیر این کار بودند، معتقد بودند این دارو میتواند در
درمان انواع سرطانها مورد استفاده قرار بگیرد، اما آزمایش کردن آن بر
تعداد زیادی از بیماران میتواند هزینهبر باشد. بنابراین تصمیم گرفتند
آهستهتر حرکت کنند و آزمایشهای بالینی را به صورت ترتیبی آغاز کردند. از
آنجایی که برخی انواع سرطانها، مانند سرطان سینه شایعترند، با تیم
تومورشناسی شرکت صحبت کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم سرمایهگذاری قابل
توجهی انجام دهیم تا آزمایش داروی آفینیتور را در سرطان سینه و سه نوع
سرطان دیگر شروع کنیم. همچنین تولید چند داروی دیگر را مربوط به حوزه
تومورشناسی تسریع کردیم. در نهایت سرمایهگذاری ما نتیجه بخش بود و
آفینیتور در ژوئیه 2012 برای درمان سرطان سینه پیشرفته، تایید شد و
پیشبینی شد در طول یک سال فروشی بیش از 1 میلیارد دلار داشته باشد. دوم
اینکه تصمیم گرفتیم اقداماتی انجام دهیم تا در بازارهایی که رشد بالایی
دارند، با سرعت بیشتری توسعه یابیم. با در نظر گرفتن بازارهای چین، روسیه،
برزیل و هند، این سوال برای من پیش آمد که چرا کسبوکار ما در این کشورها
با سرعتی که رقبا در پیش گرفتهاند، رشد نمیکند. یک مشکل کلیدی این بود که
استخدام و آموزش تعداد مناسبی مسوول فروش در این گونه بازارها بسیار سخت و
هزینهبر بود. در سال 2007 مدیران کسبوکار ما در چین ارزیابی کردند که
بیشترین نفراتی که در سال میتوانند استخدام کنند و آنها را به تیم خود
ملحق کنند 150 تا 200 نفر است. من به آنها اعلام کردم که میخواهم ظرف مدت
چهار سال حداقل 500 نفر در سال استخدام شوند. یکی از ایدههایی که از تیم
ما در چین به دست آمد این بود که یک مرکز استخدام و آموزش تحت عنوان
دانشگاه تجاری نووارتیس چین تاسیس کنند که کار آن غربالگری، استخدام و
آموزش چند صد نفر بود. تصمیم گرفتیم در سالهای 2008، 2009 و 2010
سرمایهگذاری بزرگی در مرکز انجام دهیم که نتیجه مثبتی داد: در سال 2011
کسبوکار ما در چین 38 درصد رشد کرد و در سه ماه دوم سال 2012 رشد بازارهای
نوظهور 24 درصد کل فروش ما را به خود اختصاص داد.
سوم، تصمیم گرفتیم
رویکردمان را در فروش دارو به رویکردی خروجی محور تغییر دهیم. شرکتهای
بیمه دیگر نمی توانند دارویی را پوشش دهند که از هر 10 بیمار برای 7 نفر
جوابگو نیست. اما در حال حاضر روند کار این صنعت تبادلی شده است و شرکتها
در ازای فروش داروها پول دریافت میکنند. من معتقدم ما به سمت روزی حرکت
میکنیم که شرکتهای دارویی داروهایی را بفروشند که نتایج مثبت برای
بیماران داشته باشد. نووارتیس این مسیر را در پیش گرفته است. به عنوان
مثال، در بخش داروسازی شرکت واحدی را تاسیس کردهایم که در کنار تولید
داروهای خاص، به عیب شناسی آن نیز می پردازد. یعنی قبل از این که برای یک
بیمار سرطانی داروی ویژه گران قیمتی تجویز شود، تستی را پیشنهاد میکنیم که
مشخص کند آیا آن فرد به دارو پاسخ میدهد یا نه. آزمایشهای اینچنینی باعث
میشود شخص ثالثی که دارو را میخرد تمایل بیشتری به خرید دوباره داروهای
جدید داشته باشد، چون ما اقداماتی انجام میدهیم که شانس اثرگذاری دارو را
بیشتر کنیم.
مزایای یک چشمانداز بیرونی
پنج سال پس از اینکه من
به همراه تیم اجراییام مباحثه کردیم که چگونه بر این استراتژیها متمرکز
شویم و برای اجرای این برنامه سه مرحلهای پیش رفتیم، تلاشهایمان امروز در
حال نتیجه بخشی است. بعد از اینکه در سال 2010 به عنوان مدیر عامل
نووارتیس برگزیده شدم، تیم بخش داروسازی شرکت کار برجستهای برای جبران
پرتگاه امتیاز انحصاری قرص دیووان انجام داده بود. نتایج تلاشهای آنها
ناشی از عملکرد قوی تیم اجرایی است. حتی با این که انحصار دیووان را از دست
دادهایم، به تحلیلگران وال استریت اعلام کردیم که انتظار داریم درآمد
2012 ما مشابه درآمد سال 2011 باشد. به علاوه، میتوانیم افتخار کنیم که
داروی آفینیتور اکنون پتانسیل کمک به هزاران زن را که از سرطان سینه رنج
میبرند، دارد.
درسها و حقایق نووارتیس
تیمهایی که در داخل
نووارتیس بودند، ایدههای خوبی ارائه میدادند، اما گاهی برای داشتن تمرکز و
شفافیت بیشتر نیاز است به ایدههای بیرونی توجه کنیم. یک چشمانداز خارجی
میتواند به کار بزرگی که در داخل یک شرکت انجام میشود ارزش بدهد و آن را
تکمیل کند. این درسی که من اعتقاد زیادی به آن دارم.
درس دیگر ارزش
داشتن نگاهی تحلیلی و غیراحساسی به حل یک مشکل است. مراحل حل مشکل داروی
دیووان با 100 پروژه گوناگون آغاز شد، اما بیشتر آنها به اندازه کافی بزرگ
نبودند. حتی سه طرحی که در نهایت انتخاب کردیم، سرمایهگذاری لازم برای
موفقیت را نداشتند. اغلب افراد فکر میکنند شکست در نتیجه اجرای ضعیف است،
نه استراتژی ضعیف که عقیده اشتباهی است. درس سومی که در نووارتیس فراگرفتم
این است که گوش کردن به ایده ها و حرفهای زیردستان در یک سازمان، بسیار
مهم است. فرهنگ بخش داروسازی شرکت نووارتیس همیشه سلسله مراتبی و بالا به
پایین بود و مدیران اجرایی ارشد نظراتی ثابتی داشتند که غیرقابل تغییر بود.
من تلاش کردم کارمندان شرکت را قانع کنم که در ابراز عقایدشان راحت باشند.
امروز ما تیم بزرگی داریم که عملکرد و ایدههایمان را با هم به اشتراک
میگذاریم. این موضوع نقش بسیار مهمی در موفقیت ما داشته است.
حتی اگر یک مدیر اجرایی با تجربه
باشید گاهی متوجه میشوید که خیلی سخت است که به دیگران بگویید در کجاها
نیاز به اصلاح دارند. به سادگی میتوان از عملکرد مناسب تمجید کرد، هر کسی
دوست داردکه دیگران از کارش تعریف کنند. اما وقتی به نظر میرسد که دیگر
لازم است با جدیت با کارمند خود برخورد کنید، چه رویکردی را در نظر
میگیرید؟
![]() |
گارو هوانسیان فر*
طبق قانون مالیاتهای کشور، یکی از موارد رد دفاتر
قانونی، بستانکار شدن حسابهای نقدی و بانکی است، مگر اینکه حسابهای
بانکی با صورتحساب بانک مطابقت کند یا بستانکار شدن حسابهای بانکی یا نقدی
ناشی از تقدم و تاخر ثبت حسابها باشد که در اینصورت موجب رد دفتر نیست.
مورد فوق یک قانون است و رعایت آن برای کلیه اشخاصی که دفاتر قانونی
نگهداری میکنند، الزامی است.
مترجم: مهدیه کرد
بخش اول
شرکتهای مختلف همواره در پی یافتن
ایدههای بهتر و جدیدتر هستند. از فعالیت گروههای تحقیقات و فناوری برای
تولید محصولات جدید تا تلاش گروههای ویژه جهت کاهش اتلاف زمان در پروسه
تولید و...
![]() |
با وجودی که این مشکل اصلی شرکت نبود اما با طرح آن در این جلسه راه حلی برای آن پیشنهاد شد. یکی از مدیران پیشنهاد کرد در چنین شرایطی ماموران باید در کمال ادب، اما با استحکام مشخصات فرد پاسخدهنده را خواستار شوند و بگویند این مشخصات را به منظور کسب اطلاعات بیشتر در صورت نیاز میخواهند. تجربه نشان داده بود که افراد دروغگو، به سرعت تلفن را قطع خواهند کرد و در این صورت ماموران میتوانند به تلاش خود ادامه دهند.
4- افراد را به گروههای کوچک تر تقسیم و بر عملکرد آنها نظارت کنید
اگر
میخواهید جلسه پرباری داشته باشید اجازه ندهید که اعضا برای مدت طولانی
حول یک موضوع، مباحثه فرسایشی انجام دهند و از اصل موضوع دور شوند.
![]() |
به جای آن حاضرین را به گروههای کوچک تر سه تا پنج نفره_ نه کمتر و نه
بیشتر_ تقسیم کنید. هر گروه باید به مدت سی دقیقه روی هر سوال متمرکز شود.
اگر میپرسید چرا سه تا پنج نفر؟ توضیح این است که ثابت شده در گروههای سه
تا پنج نفره اعضا به صحبت کردن تشویق میشوند در حالی که افراد در
گروههای بزرگتر بیشتر سکوت میکنند.
در زمان تعیین گروهها سعی کنید
سه تیپ افراد را مد نظر داشته و آنها را در گروههای مربوط به خود
تقسیمبندی کنید . این سه گروه شامل روسا، افراد پرحرف و کسانی که در طرح
موضوعات و مباحثه کردن تخصص دارند میباشد. در این صورت حضور این افراد
مفید خواهد بود، در حالی که اگر در دیگر گروهها قرار گیرند مانع از مشارکت
فعال دیگران خواهند شد.
در مورد روسا، حضور آنها موجب میشود دیگر
افراد در طرح پیشنهادات خود مردد شوند. (یعنی میگویید در مقابل رییسم
اظهار نظر کنم؟ نه ممنون!»). افراد پر حرف جو را تحت تاثیر قرار داده و
موجب میشوند کسانی که از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند جرات اظهار نظر
پیدا نکنند و همچنین حضور این افراد بهانه ای برای تنبلی به دست دیگران
میدهد. کسانی که در طرح موضوعات و مباحثه پیرامون آن تخصص دارند حتی اگر
در مورد موضوعی خاص اطلاعات و تخصص کافی نداشته باشند باز هم به کمک توان
سخنوری شان به راحتی ایدههای جدید را سرکوب میکنند و از آنجایی که
دیگران آنها را باهوشتر فرض میکنند تسلیم آنها میشوند. بدین ترتیب دیگر
گروهها فرصت این را مییابند که بی هیچگونه هراس و به شکلی خلاقتر به
مباحثه بپردازند. این متخصصین سخنور هم نمیتوانند به راحتی حرف یکدیگر را
قطع یا رد کنند.
در آخر شما باید 15 تا 20 سوال از پیش آماده داشته
باشید که میان این گروهها تقسیم کنید. به طور میانگین 5 سوال برای هر
گروه. سوالات را با توجه به تخصص و دانش افراد تقسیم کنید.
5- بهجای خود، آماده، حرکت!
پس
از آنکه جلسه آغاز شد و پیش از آنکه افراد را گروهبندی کنید آنها را
توجیه کنید تا دقیقا بدانند چه باید بکنند و چه نباید بکنند. به یاد داشته
باشید که افراد به شیوههای سنتی عادت دارند که در آنها روند پیگیری
پیشنهادات سریع، سطحی و احساساتی است.
وقتی قرار است یکی از این گروهها
نیمساعت
بر روی یک ایده بحث و گفتوگو کند هیچ ایده جدید دیگری _هر چقدر هم خوب_
نباید در طول این 30 دقیقه مطرح شود. به افراد بگویید حتی اگر کسی راه حل
جادویی دارد، اما این راه حل به پرسش مطرح شده مربوط نمیشود، حق ندارد
راجع به آن صحبت کند و باید آن را یادداشت کند تا در زمانی دیگر به آن
پرداخته شود.
افراد را متوجه سازید که هر زیر گروه در بحث، حول هر پرسش
تنها کافی است به دو یا سه پیشنهاد مطلوب دست یابد. دانستن این مطلب پیش از
آغاز بحث افراد را قادر میسازد تا در قالب جدید بیندیشند. در ابتدا ممکن
است پیشروی به نظر بسیار کند برسد، اما به افراد اطمینان دهید که در انتهای
جلسه وقتی تمامی گروهها حول چند پرسش مباحثه کنند به میزان قابل توجهی
ایده مناسب دست خواهید یافت.هر کجا که امکان داشت مثالهایی از مباحثههای
موفق را برای افراد توضیح دهید تا هم تشویق شوند و هم با شیوه جدید بیشتر
آشنا شوند.
نکته
مهم: مهم نیست افراد از چه میزان هوش برخوردار هستند، مهم نیست سوالاتی که
مطرح کردهاید چقدر صریح و روشن است، این را بدانید که 5 دقیقه اول
مباحثات در هر گروه بسیار شبیه شیوه سنتی خواهد بود و افراد ایدههای
نامربوط و سطحی مطرح خواهند کرد، اما اگر افراد پشتکار به خرج بدهند، با
تمرکز بر سوالات مطرح شده ایدههای درخشان به زودی بروز خواهند کرد.
6- نتیجهگیری کنید
در
پایان یک روز هر گروه باید حدود 15 ایده جالب تولید کرده باشد. حال اگر
بیست نفر در جلسه شرکت کرده باشند در پایان حدود 60 ایده سودمند در دست
خواهد بود.
یکی از کارهایی که نباید انجام دهید این است که از همه
حاضرین بخواهید بهترین ایدهها را برگزینند. در واقع ما متوجه شدهایم که
همه افرادی که در این جلسات شرکت میکنند در جایگاهی قرار ندارند که
بتوانند دیدی کلی و جامع نسبت به شرایط و ضوابط سازمان داشته باشند، در
نتیجه اولویتبندیهای آنها ضمانت اجرایی نخواهد داشت. رجوع به نظر اکثریت
هم راه حل مناسبی نخواهد بود، زیرا اگر در نهایت این ایدههای منتخب، توسط
روسای ارشد که تصمیم گیرندگان اصلی هستند رد شود وجهه خوبی نخواهد داشت.
به
جای آن از هر گروه بخواهید که از میان پیشنهادات خود بهترینها را انتخاب
کند؛ آنگاه این ایدههای منتخب را با تمام افراد حاضر در جلسه در میان
بگذارید تا افراد تشویق شوند. اما باز هم لازم نیست تمام حضار ایده منتخب
را برگزینند. بهتر است جلسه را تمام کنید. بدین ترتیب افراد متوجه میشوند
که این شیوه با شیوه سنتی تفاوت دارد. اما به روشنی برایشان توضیح دهید که
چه معیارهایی در انتخاب ایدههای برتر موثر خواهد بود و افراد چگونه
میتوانند از نتیجه انتخابات اطلاع حاصل کنند.
7- نتایج را سریعا پیگیری کنید
نتیجهگیری
نهایی و دیگر اقدامات لازم باید سریع و کامل صورت پذیرد. البته مسلما
منظور ما این نیست که تصمیمات بدون تحقیقات کافی اتخاذ شوند یا نظراتی که
همین چند ساعت پیش مطرح شده است بدون بررسیهای لازم به کار گرفته شود، اما
هر چه زمان بگذرد شانس عملی شدن این ایدهها کمتر خواهد شد.
به عنوان
مثال روسای یک دانشگاه در ایالات متحده اعلام کردند که صبح فردا جلسهای با
حضور کلیه پرسنل و به منظور تصمیمگیری در مورد کاهش هزینهها برگزار
خواهد شد. در همان جلسه مسوولان ایدهها را به چهار دسته تقسیم کردند.
پیشنهاداتی که بلافاصله اجرا خواهند شد، پیشنهاداتی که امروز روی آنها فکر
خواهد شد تا در آینده نزدیک (مثلا ابتدای نیمسال تحصیلی بعد) اجرا شوند،
پیشنهاداتی که گروهی مسوول تحقیق و بررسی در مورد آنها خواهند شد و در
نهایت پیشنهاداتی که همین حالا رد خواهند شد. در واقع مسوولان برگزاری جلسه
معیارهایی را که روسا بر اساس آنها این ایدهها را قضاوت میکنند از پیش
لحاظ کرده و بدین ترتیب روند کار را تسریع بخشیدند. در پایان پیشنهادات
بسیاری طرح شد که میلیونها دلار صرفه جویی در هزینهها را به همراه داشت.
در آخر نیز مسوولان اعلام کردند که نتایج تصمیمگیریها به زودی در اختیار
کلیه حاضرین قرار خواهد گرفت و حتی اگر ایده ای رد شده باشد، دلیل آن
اعلام خواهد شد. شاید فکر کنید این شیوه شرکتکنندگان را ناامید میکند،
اما باید بگوییم تجربه نشان داده که ناامیدی افراد به این دلیل است که تصور
میکنند هیچ کس ایدههای آنها را بررسی نخواهد کرد. در حالی که اگر علت رد
شدن پیشنهاد به روشنی تشریح شود به افراد کمک میکند تا دفعه بعد ایدههای
خلاقانهتری ارائه دهند و مطمئن باشید که دفعه آینده حتی مشتاقتر از پیش
در جلسه شرکت خواهند کرد.